خانه
/
گالری
/
قرآن بالای رحل باز می شود و نور خیره کننده ای از ان باز آن بیرون میزند ، و داخل اتاق قرار دارد فضای نسبتا روشن مرموز قرآن وسط اتاق باز شده و توسط نور اسرار آمیز اطراف اتاق را روشن شده است ، و از پنجره های اتاق نور بسیار زیبایی به داخل تابیده است. و فرش های اتاق قرمز رنگ هستند گل هایی با رنگ های متفاوتی دارد .صندوق کنار پنجره وجود دارد . و پرنده های بیرون از پنجره بر روی شاخه های درخت بیرون از پنجره نشسته اند . ابر کوچکی وسط آسمان را گرفته است .

قرآن بالای رحل باز می شود و نور خیره کننده ای از ان باز آن بیرون میزند ، و داخل اتاق قرار دارد فضای نسبتا روشن مرموز قرآن وسط اتاق باز شده و توسط نور اسرار آمیز اطراف اتاق را روشن شده است ، و از پنجره های اتاق نور بسیار زیبایی به داخل تابیده است. و فرش های اتاق قرمز رنگ هستند گل هایی با رنگ های متفاوتی دارد .صندوق کنار پنجره وجود دارد . و پرنده های بیرون از پنجره بر روی شاخه های درخت بیرون از پنجره نشسته اند . ابر کوچکی وسط آسمان را گرفته است .

جزئیات تصویر

پرامپت فارسی

قرآن بالای رحل باز می شود و نور خیره کننده ای از ان باز آن بیرون میزند ، و داخل اتاق قرار دارد فضای نسبتا روشن مرموز قرآن وسط اتاق باز شده و توسط نور اسرار آمیز اطراف اتاق را روشن شده است ، و از پنجره های اتاق نور بسیار زیبایی به داخل تابیده است. و فرش های اتاق قرمز رنگ هستند گل هایی با رنگ های متفاوتی دارد .صندوق کنار پنجره وجود دارد . و پرنده های بیرون از پنجره بر روی شاخه های درخت بیرون از پنجره نشسته اند . ابر کوچکی وسط آسمان را گرفته است .

تاریخ ایجاد

۱۴۰۴/۷/۲۲

سبک

سایبرپانک

تصاویر مشابه

سال ۲۰۳۷ پنج لباس رباتی که میتواند پرواز کند و یک مرد خوشتیپ آن را پوشیده درآسمان یک شهر شیطان

a stunning, highly detailed illustration of a piktogram set representing ADHD, rendered in ultra high resolution, with crisp lines, vibrant colors, and intricate patterns, showcasing a variety of symbols, icons, and graphics that creatively convey the complexities and nuances of ADHD, with a visually appealing layout and a color palette that is both energetic and thought-provoking, every element carefully crafted to provide a unique and captivating visual experience.

"در پارکی نیمه‌شب، روی نیمکتی قدیمی، دو دوست نشسته بودند. علی با کتابی کهن در دنیای کلمات گم شده بود، در حالی که رضا در نور سرد موبایل غرق بود. ناگهان، نور چراغ برق بالاسرشان، مانند اشاره‌ای الهی، تنها بر علی و کتابش تابید. این نور نه تنها صفحات کتاب، بلکه حقیقتی بزرگتر را روشن می‌کرد: در دنیایی که همه در نورهای مصنوعی غرق شده‌اند، تنها کسانی واقعاً می‌درخشند که به دنبال نور حقیقی دانش هستند. داستانی نمادین بنویس از این لحظه و افکاری که در ذهن هر یک از این دو شخصیت می‌گذرد."

یه پسر جذاب انیمه ای ۱۴ ساله ما مو های کوتاه مشکی زیبا با چشم های زیبا با لباس مشکی در کنار یک دختر انیمه ای زیبا با موهای بلند و مشکی حالت دار با چشم های زیبا در کنار هم

زنی جوان و زیبا،با مو های موج دار بنفش بادمجانی که آنها را دم اسبی بسته،پوست سفید،صورتی گرو و زیبا با گونه های قرمز،چشم های کشیده ی سیاه با مژه های بلند،او رژلب قرمز زده و پیراهن بلندی و زیبایی به رنگ آبی سیر پوشیده و تلی زیبا هماهنگ با پیراهن زیبایش به مو هایش زده سیاه و سفید در غروب آفتاب🌅🌅🌆🎡🎡🎠🎢🎢🎪🎪🎪🌬🌗🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈👩🏻‍🦰

کره زمین که انگار یک بازی ویدیویی هست و انسانها داخل اون گیر افتادند